گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان های بحارالانوار
جلد پنجم
پاداش علم و آگاهی


مرد عربی نزد امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد:
- ای فرزند پیغمبر! من خونبهایی را ضامن شده ام و از پرداخت آن ناتوانم. با خود گفتم خوب است آن را از شریفترین مردم درخواست کنم و شریفتر از خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله به نظرم نرسید.
حضرت فرمود: ای برادر عرب من سه مسأله از تو می پرسم، اگر یکی را پاسخ دادی یک سوم بدهی تو را می دهم و اگر دو سؤال را پاسخ دادی دو سوم آن را می دهم و چنانچه همه را پاسخ دادی، همه بدهی تو را پرداخت می کنم.
مرد عرب گفت: (أمثلک یسئل عن مثلی).
پسر پیغمبر آیا شخصی مانند شما که اهل علم و شرفی از همچو منی که عرب بیابانی هستم، مسأله می پرسد؟
امام علیه السلام فرمود: بلی! چون از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:
- (ألمعروف بقدر المعرفة). خوبی و احسان را به اندازه شناخت و آگاهی باید انجام داد.
مرد عرب گفت: اگر چنین است، هر چه می خواهی سؤال کن. اگر دانستم جواب می دهم و گرنه از شما یاد می گیرم. (و لاقوة الا بالله).
حضرت فرمود: کدام عمل از تمامی اعمال برتر و بالاتر است؟
عرب عرض کرد: ایمان به خدا.
فرمود: چه چیز انسان را از هلاکت نجات می دهد؟
عرض کرد: توکل و اعتماد به خدا.
فرمود: آنچه آدمی را زینت دهد چیست؟
عرب عرض کرد: علم و دانش که با آن عمل باشد.
امام علیه السلام فرمود: این را ندانسته باشد؟
عرب گفت: ثروتی که جوانمردی و مروت همراه آن باشد.
امام علیه السلام فرمود: اگر آن نبود؟
عرض کرد: فقری که با آن صبر و شکیبایی باشد.
فرمود: اگر آن را نداشته باشد؟
عرض کرد: در این صورت آتش از آسمان فرود آید و چنین آدمی بسوزاند که او شایسته این گونه عذاب است.
آن گاه امام علیه السلام خندید و کیسه ای را که هزار دینار طلا در آن بود به او مرحمت کرد و انگشتر خود را نیز که نگینش دویست ارزش داشت به او داد و فرمود: این دینارهای طلا را به طلبکارانت بده و این انگشتر را نیز به مصرف خرج زندگی خود برسان.
مرد عرب آنها را گرفت و این آیه شریفه را خواند:
- (ألله یعلم حیث یجعل رسالته). یعنی خداوند می داند رسالتش را در کجا قرار دهد. (25)